برای اینکه کارکشته بشم، سرمو می دم.
لنگه کفش در بيابان غنیمته.
بپا تا بفهمی.
کسی پاشو اونجا نمی ذاره، آخه جای سوزن انداختن نیست.
نمی شه که هم فکر کرد و هم تمرکز.
در همیشه رو یه پاشنه نمی چرخه.
دایره المعارف به چه دردی می خوره، همه چی رو باید تو مدرسه یاد گرفت.
ما نسل سوخته ایم، هرچند بد نمی گذره.
نصف دروغایی که راجع به من می گن، راسته.
گذشت روزگاری که ارزش پول دوبرابر بود.
همه چی اونقدر آشناست که انگار تکراریه.
تا وقتی تموم نشه، طی نمی شه.
خانم لیندسی:
شما محشرین.
یوگی برا:
اما شما زیاد حشری نمی زنین.
اگه همه چی کامل بود، دنیایی در کار نبود.